loading...
تنهایی هایم
مدیریت بازدید : 7 یکشنبه 15 دی 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

درد های من فروغ خشکی شهر است

نعره های بی صدای من جامع تمام بی کسی هاست

گوش کن

گوش کن بر آواز مهیب و پرسکوت من

گوش کن بر ضربان قلب زخم خورده ام

 

نام قلب من قلب نیست

نام قلب من درد است

دردی نهفته که جرات آواز ندارد

حتی جرات تپش ندارد

 

 

 


قلب من دردی است شعله ور که درونم را میسوزاند

و من میسوزم میسازم

 

 


درد هایم را گوشی نیست که نشنود

چشمی نیست که نبیند

زبانی نیست که نگوید غم درد هایم را اما...

هیچ کس مرهمی را بر قلب درد زده ام نمیگذارد

 

 

 

 

حتی پدرم

 

 

 

 

حتی مادرم

 

 

 

حتی یک دوست

حتی آشنایی

قلب من تنها بمان

تنهای تنها

با بی کسی هایت بسوز

در دهایت را درون سینه ات زندان کن

اما نه

 

 


همیشه با زبان سرخ سر سبز را بر باد دادن بدنیست

در دهایت را بگو

ناله کن

 

 


دست هایت را ز روی زخم های کهنه ات بردار

تا که شاید انتظارت سر رسد

تا که شاید درد هایت با مرگ دست هایت پر کشند

 


تا که شاید هیاهوی تو ای دل تنهای من

مردم خفته ی شهر را

در اوج سکوت بیدار کند

 


و درد های من را

به پایان برساند

 



شعر از وهاب ریاحی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 642